وحدت حوزه و دانشگاه
وحدت حوزه و دانشگاه در کلام رهبر انقلاب
وحدت حوزه و دانشگاه یعنی حرکت پابه پای علم و دین
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما برای یک هدف و آن هدف، ساختن و کامل کردن ملت و کشور ایران است.
27 آذر ماه سالروز شهادت شهید مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه می باشد.
رهبر معظم انقلاب به عنوان شخصیتی که همواه بر وحدت حوزه و دانشگاه تاکید می کنند معتقدند که این مسأله یکى از اساسىترین، پیچیدهترین و عمیقترین مسائل انقلاب میباشد.
به منظور بازخوانی نظرات ایشان بخشی از سخنانشان در خصوص روز وحدت حوزه و دانشگاه در ذیل آورده شده است. ایشان می فرمایند: وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی وحدت در اهداف کلی، وحدت در کامل ساختن این ملت و این کشور و حرکت با یکدیگر و عبور در دو خط موازی، بدون اصطکاک با هم؛ یعنی هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما برای یک هدف و آن هدف، ساختن و کامل کردن ملت و کشور ایران است. اینطور باید حرکت کرد.
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی وحدت در هدف
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی وحدت در هدف. هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو، ملت شاهد - ملتی که مردم دنیا با نگاه به او جرئت پیدا کنند، تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عمل شان پیاده کنند - حرکت نمایند.
یک ضرورت و نیاز انقلابی وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است که ما این دو کانون علمی، این دو مرکز تعلیم و تعلم را از لحاظ اخلاق حاکم بر آنها، از لحاظ سیستم و سازماندهی حاکم بر آنها، و از لحاظ برخی از محتواها به هم نزدیک کنیم.
دانشگاه صد در صد اسلامی حاصل نمیشود مگر با وحدت عمیق و عملی حوزه و دانشگاه
امروز هیچ کس انتظار یک دانشگاه خلق الساعه صد در صد اسلامی را ندارد، اما همه انتظار دارند که جهت حرکت، به سوی ایجاد یک دانشگاه صد در صد اسلامی باشد. این منظور حاصل نخواهد آمد مگر با وحدت عمیق و عملی حوزه و دانشگاه و روحانی و دانشجو و این یک ضرورت و نیاز انقلابی است.
تبعات طرد دین از صحنه زندگی: علمای دین را صرفا به مسایل ذهنی دینی محصور کرد
قرن نوزدهم که اوج تحقیقات علمی در عالم غرب می باشد، قرن جدایی از دین و طرد دین از صحنه زندگی است. این تفکر، در کشور ما هم اثر گذاشت و پایه اصلی دانشگاه ما بر مبنای غیر دینی گذاشته شد. علما از دانشگاه روگردان شدند و دانشگاه هم از علما و حوزه های علمیه روگردانیدند.
این پدیده هم در حوزه علمیه و هم در دانشگاه ها سوء اثر گذاشت. در حوزه های علمیه سوء اثر گذاشت؛ زیرا علمای دین را صرفا به مسایل ذهنی دینی - و لاغیر - محدود و محصور کرد و آن ها را از تحولات دنیای خارج بی خبر نگه داشت.
پیشرفت های علم از نظر آن ها پوشیده ماند و روح تحول گرایی و ضرورت تحول در فقه اسلام و استنباط احکام دینی - که همواره در تحولات عظیم جهانی، چنین تحولی در استنباط دین و فقه اسلام وجود داشته است و فقه برای رفع نیاز جامعه، مستند به قرآن و سنت است - در حوزه ها از بین رفت.
حوزه ها از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع می پیوست، بیخبر ماندند و به یک سلسله مسایل فقهی و غالبا فرعی محدود شدند. این، ضربه ای بود که به حوزه های علمیه وارد آمد و دست سیاست ها هم از این استفاده کرد و با تبلیغات و روش های شیطنت آمیز، هر چه توانستند حوزهها را از تحولات زندگی دورتر کردند.
علت عقب ماندگی ملت ایران
دانشگاه ما در دست کسانی بود که از دین بهرهای نداشتند و اما دانشگاه - که خشت اولش از حوزه علمیه و دین جدا نهاده شده بود - در مشت کسانی افتاد که نه از دین و نه از اخلاق اسلامی و نه از اخلاق سیاسی و نه از احساس وجدان یک شهروند نسبت به کشور و ملت شان بهرهیی نداشتند.
در طول هفتاد سال اخیر، به جز عده معدودی از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفری که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانی که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به دست آن ها بوده است و مسایل آموزش عالی به اراده و تدبیر آن ها ارتباط پیدا میکرده، بقیه کسانی بودهاند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، برای آن ها از هیچ رجحانی برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهای دیگری بودند تا آینده این ملت و این کشور!
این تصادفی نیست که ملت ایران، با آن سابقه تاریخی علمی و با این استعداد درخشانی که دارد و با آن فرهنگ غنی عمیق اسلامی و با داشتن دانشمندان بسیار بزرگ در طول قرن های متوالی و با وجود شوق و علاقه طبیعی به آموختن و دانستن، در این دویست سال یا صد و پنجاه سالی که دنیا چهار نعل به سمت معلومات و دانش و قلههای علم حرکت کرده، ایران و ملت ایران، جزو گروه ها و ملت های عقب افتاده قرار گرفته است.
اگر این ملت را به حال خود هم وا می گذاشتند، در علوم جلو می افتاد و در بیشتر دانش هایی که در ابتدا از قلب و درون خودِ جوامع جوشیده و سر کشیده و شکفته است، پیشرفت می کرد و پابهپای دنیا پیش میرفت و این قدر عقب نمی ماند.
قرون وسطی، دوران تاریکی اروپاییان و درخشش اسلام بعد از آن که راه معلومات و علوم روز غربی در ایران باز شد، دست های خیانتکار و غافل، کاری کردند که این ملت عقب بماند و پیشرفت نکند. سال ها و بلکه قرن های متمادی، ملت ما در اوج قله علم بود و در هیچ جای دنیا در آن دوران، این قدر علوم درخشش نداشت.
قرون وسطی؛ قرون ظلمات و تاریکی برای اروپاییها
شما شنیدهاید که قرون وسطی، قرون تاریکی و ظلمات است. امروز هم اروپایی ها وقتی می خواهند مردمی را تخطئه کنند، می گویند این ها قرون وسطایی هستند! قرون وسطی، یعنی قرن های جهالت و ظلمات ملت های اروپایی.
درست هم زمان با این قرون، قرون درخشش دانش در ایران و کشورهای اسلامی است. ابن سینا و ابوریحان بیرونی و محمّدبن زکریای رازی و عمرخیام - منجّم و ریاضیدان بزرگ - و بزرگ ترین ادبا و بزرگ ترین علمای ما در علوم طبیعی و بزرگ ترین ریاضیدان ها و منجمان و پزشک های ما که امروز آثار علمی آن ها در دنیا مطرح است، هم زمان با قرون وسطی زندگی می کردهاند. بله، قرون وسطی، قرون ظلمات و تاریکی برای اروپایی هاست و قرون درخشش دانش برای ما مسلمان ها می باشد.
جدایی دین از علم در کشور؛ علت عمده تنزل
اروپایی ها، این حقیقت را کتمان می کنند و مورخان غربی، آن را به زبان نمی آورند و ما هم عادت و باور کردهایم! جدایی دین از علم، علت عمده تنزل ما ملتی با این سابقه درخشان تاریخی، در دوران ستم فراگیر حکومت پادشاهی در این کشور - و بدتر از همه در این دویست یا صد و پنجاه سال اخیر، یعنی اواخر قاجاریه و همه دوران پهلوی - از لحاظ پیشرفت علمی، در این حد از تنزل قرار گرفت. این، کاری است که انجام دادند و علت عمده این مسأله، جدایی دین از علم در کشور ما بود. علما و دانشمندان و محققان علوم طبیعی در کشور ما، از دین جدا ماندند و در نتیجه به درد مردم و کشور و ملت شان نخوردند.
خوب ترها و بهترین هایشان رفتند و برای بیگانگان مفید واقع شدند. عدهای هم در همینجا بودند و برای بیگانهها کار کردند. روشنفکرانی که در همین دانشگاه ها درس خواندند، همان ها بودند که در طول حکومت پهلوی، اداره این کشور را به خائنانهترین وجهی برعهده داشتند و به این ملت خیانت کردند.
این ها، متخرجان همین دانشگاه ها بودند و خدا رحم کرد که انقلاب اسلامی پدید آمد، آن نسلی که به تدریج از روشنفکران متأخر این جامعه فارغ التحصیل شده بودند و به سمت کارهای سیاسی می رفتند، به قدری نسل بی ریشه و بیاعتقاد و بی پیوندی بودند که خدا می داند اگر آن ها بر سر کار می آمدند، با این ملت و این کشور چه می کردند.
هست و نیست؛ بود و نبود این ملت را می سوزاندند و از بین می بردند! خدا را شکر که آن ها مهلت پیدا نکردند و انقلاب اسلامی آمد و آن سلسله و طومار را درهم درید. وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی حرکت پابهپای علم و دین در نظام اسلامی، علم و دین پابهپا باید حرکت کند.
وحدت حوزه و دانشگاه این نیست که تخصص های حوزهای در دانشگاه دنبال شود و …
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی این. وحدت حوزه و دانشگاه، معنایش این نیست که حتما بایستی تخصص های حوزه ای در دانشگاه و تخصص های دانشگاهی در حوزه دنبال بشود. نه، لزومی ندارد.
اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکاری نمایند، دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین هستند. مؤسسه علم و دین، یک مؤسسه است و علم و دین باهم اند.
در سجده هنوز با تو سرسنگینیم
دل بسته این زندگی رنگینیم
دیوار وضوخانه پر از آیینه است
این است که در نماز هم خودبینیم
با دشمن خویشیم دمادم در جنگ
او با لب تیغ آمده ما با دل تنگ
ما رود مدامیم بگویید به تیغ
ما شیشه عطریم بگویید به سنگ
جان رفته ولی زخم جفایت نرود
تاثیر طلسم چشمهایت نرود
فرشی ز دل شکسته انداخته ام
آهسته بیا! شیشه به پایت نرود
آغاز هفتمین کنگره سراسری ادبیات پایداری در کرمان
با حضور محققان و ادیبانی از سراسر کشور ، کنگره سراسری ادبیات پایداری در دانشگاه شهید باهنر آغاز شد.
آقای امیری خراسانی دبیر علمی کنگره گفت: در این کنگره پژوهشگران، دانشجویان و علاقمندان به ادبیات مقاومت حضور دارند که به طور ویژه به بررسی ادبیات تطبیقی ایران و جهان در زمینه پایداری می پردازند .
ایشان افزود: در مجموع 50 مقاله به دبیرخانه کنگره رسیده است که 25 مقاله در قالب کتاب پایداری چاپ و 15 مقاله نیز در این کنگره شفاهی ارایه می شود .
رییس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس هم در مراسم آغاز به کار کنگره سراسری ادبیات پایداری گفت تفکر مقاومت بعد از 200 سال، با شکل گیری انقلاب اسلامی در ادبیات ایران احیا شد و اکنون 40 سال است که ملت ایران درگیر مقاومتی بزرگ و افتخار آمیز و انسان ساز است و جنگ تحمیلی تنها یکی از نمادهای این پایداری است .
سردار عامری افزود: برای جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس لازم است مراکز دانشگاهی و نخبگان این عرصه کمک کنند و درها را برای جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس باز کنند.
وی همچنین به ادبیات تطبیقی اشاره کرد و گفت: این ادبیات کمک می کند نگاه گسترده ای به مقاومت و پایداری داشته باشیم و دنیای بیرون را نیز بهتر بشناسیم .
در مراسم افتتاحیه کنگره ، از کتاب پایداری و 7 کتاب دیگر با موضوع دفاع مقدس رونمایی شد .
تاکنون شش دوره کنگره استانی ادبیات پایداری در کرمان برگزار شده و این هفتمین کنگره سراسری با موضوع ادبیات پایداری است که د رکرمان برگزار میشود . گفتنی است این کنگره دو سالانه از این پس هر سال برگزار میشود .
به لطف خدا بنده هم در این کنگره ارائه مقاله داشتم. مقاله بنده با عنوان بررسی جایگاه وطن در شعر نزار قبانی و مهدی اخوان ثالث در این کنگره پذیرفته شد و انشاءالله در مجموعه مقالات کنگره با عنوان نامه پایداری 7 به چاپ خواهد رسید.
سرشار از تو گفتنم اما نمی شود
امشب گره زکار دلم وا نمی شود
این واژه های یخ زده در زمهریر وهم
شعری برای حضرت مولا نمی شود
در سر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینة خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد
شاعر: محمود مربوبی
سلام دوستان
امشب شاهد پخش مستقیم اختتامیه « جشنواره بین المللی فیلم مقاومت » بودم و بسی خشنودم که این گونه جشنواره ها بیشتر حمایت شوند و هر سال با شکوه بیشتری برگزار شوند. زیرا امروز تاثیرگذاری فراوان اثر نمایشی مخصوصا بر قشر جوان بر هیچ کس پوشیده نیست. تقدیر سنجیده از منیر قیدی به خاطر فیلم زیبای ویلایی ها با روایتی قدرتمند زنانه و اثرگذار و هم چنین از فیلم بسیار عالی و خوش ساخت ماجرای نیمروز بسیار به جا بود.
اجرای شعر آقای پویانفر و تقدیر از فرمانده حشد الشعبی عراق« ابومهدی المهندس » جالب توجّه بود.
حرف علی دهکردی در ذهنم ماندگار شد که گفت: درود بر مردم ایران که در این شرایط سخت در خط مقدم مقاومت هستند.
جایزه ویژه عماد مغنیه در حالی به فیلم زنانی با گوشواره های باروتی اهدا شد که جای خالی جهاد مغنیه به شدت احساس می شد و اشک به چشمانمان آورد. اما خواهر جهاد، یعنی فاطمه مغنیه برای اهداء جوایز به صحنه آمد و در صحبت هایش از نقش ارجمند آیت الله خامنه ای تشکر کرد و از دبیر جشنواره هم با اهدای جایزه تقدیر نمود.
خانم کوثر البشراوی تونسی خبرنگار الجزیره که به خاطر تهدید صهیونیست ها در کشور خود نمیتواند زندگی کند، از برگزار کنندگان درخواست کرد که این جشنواره در دمشق، تونس و دیگر کشورها برگزار شود.
امیدوارم این جشنواره با قدرت به کار خود ادامه دهد و روز به روز بالنده و با شکوه شود و به زودی روزی در قدس و روزی دیگر در جوار مسجد النبی برگزار شود.